2024-03-28T13:59:42Z
https://jaenph.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=11182
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
بررسی تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی خیار آلوده به Pythium aphanidermatum و اثر سیلیکات کلسیم در کاهش صدمات ناشی از آن
هدا
چکنی
ساسان
محسن زاده
رضا
مستوفی زاده قلمفرسا
گونهی Pythium aphanidermatum، از اُاُمیستهای خاکبُرد و همه جازی است که روی گونههای مختلف خانوادهی کدوییان سبب پوسیدگی ریشه میشود. در این مطالعه، اثر این بیمارگر روی تغییرات فیزیولوژیک گیاه خیار و کاهش اثرات بیماری حاصل از آن با استفاده از کاربرد سیلیکات کلسیم با غلظتهای 50، 100 و 150 میلیگرم در لیتر بررسی شد. جنبههای گوناگونی از فیزیولوژی و بیوشیمی گیاه مانند فتوسنتز، ساخت پروتئین و پاسخ آنتیاکسیدانی بررسی گردید. گیاهان در گلخانه در دو مرحلهی 36 روزگی (مرحلهی رویشی) و 71 روزگی (مرحلهی زایشی) جمعآوری شدند. میزان کلروفیل، کارتنوئید، پرولین، کربوهیدرات، پروتئین، پراکسیداسیون چربیها، آنتوسیانین و فعالیت کاتالاز اندازهگیری و دادهها واکاوی شدند. نتایج حاصل از این بررسی، کاهش مقادیر کلروفیل و کارتنوئید و افزایش میزان پرولین، کربوهیدرات، پروتئین، پراکسیداسیون چربیها، آنتوسیانین و فعالیت کاتالاز را بر اثر مایهزنی بیمارگر در مقایسه با شاهد نشان دادند. افزودن سیلیکات کلسیم 100 و 150 میلیگرم در لیتر به خاک گیاهان سالم موجب افزایش شاخصهای فیزیولوژیکی مانند مقادیر پرولین، کربوهیدرات، پروتئین و آنتوسیانین نسبت به نمونههای شاهد شد. همچنین، افزایش میزان کلروفیل و کارتنوئید و کاهش سایر عوامل اندازهگیری شده بر اثر تیمار گیاهان آلوده با 100 و 150 میلیگرم در لیتر سیلیکات کلسیم در مقایسه با شاهد بیمار مشاهده شد. مقادیر کلروفیل، کارتنوئید، کربوهیدرات و پرولین در مرحله زایشی بیشتر از مرحله رویشی بود. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از نمک سیلیکات کلسیم 150 میلیگرم در لیتر موجب کاهش صدمات فیزیولوژیکی مانند کاهش رشد گیاه و پوسیدگی ریشه ناشی از آلودگی خیار به P. aphanidermatum و همچنین، بهبود رشد گیاهان سالم میشود.
گیاه خیار
سیلیکات کلسیم
پیتیوم
تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی
2017
02
19
213
226
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_108140_36109c8beb166d95ef8043765c3dfd1d.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
شناسایی و بررسی ویژگیهای فنوتیپی و ژنتیکی چند جدایهی فوزاریوم بیماریزای گیاهی از میزبانهای مختلف
حسینعلی
میرحسینی
ولی اله
بابایی زاد
لیلا
هاشمی
اسماعیل
بساوند
به منظور مطالعهی گونههای بیماریزای جنس Fusarium روی میزبانهای مختلف نمونههای گیاهی آلوده به بیماریهای قارچی متعددی از استانهای یزد، کرمان و مازندران طی سالهای 93-1391 جمعآوری شد. هدف از این مطالعه، امکان سنجی گونههای بیماریزا بر اساس خصوصیات ریختشناسی و مولکولی و انگشتنگاری ژنتیکی و فهم ارتباط بین این گونهها بود. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از تکنیک rep-PCR و ترادف حاصل از ناحیهی ITS-rDNA روشی مناسب برای شناسایی گونههای مختلف فوزاریوم است. همچنین براساس نتایج بهدست آمده، نمونههای مطالعه شده به عنوان هشت گونه تشخیص داده شدند: F. brachygibbosum، F. delphinoides، F. equiseti، F. globosum، F. graminearum، F. incarnatum، F. oxysporum و F. proliferatum. گونههای F. brachygibbosum عامل لکه برگی روی خرزهره، F. delphinoides عامل پوسیدگی ریشه روی شبدر زینتی، F. equiseti عامل شانکر روی کرچک ، F. globosum عامل سوختگی غلاف نی، F. incarnatum عامل شانکر تاج خروس، F. oxysporum عامل پوسیدگی برگ روی آلوئه ورا و F. proliferatum به عنوان عامل شانکر روی کنجد، سوختگی برگ روی سیکاس و عامل همراه با پژمردگی آوندی روی نخل برای اولین بار از روی این میزبانها از ایران گزارش میشوند. همچنین گونهی F. delphinoides یک گونهی جدید برای فلور قارچی ایران میباشد.
مطالعات مورفولوژیکی و مولکولی
ITS-rDNA
rep-PCR
2017
02
19
227
238
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107213_3393a0e5d920a86cc24dfcdf5be4b1ca.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
شناسایی مخمر Cryptococcus magnus به عنوان عامل شانکر درختان میوه هسته دار در برخی از استان های مرکزی ایران
مجتبی
دهقان نیری
حشمت اله
رحیمیان
ولی اله
بابایی زاد
شانکر تنه و شاخه یکی از مهمترین بیماریهای درختان میوه هستهدار است که بارزترین علائم آن ایجاد زخمهای فرورفته روی شاخهها همراه با تراوش صمغ میباشد. دو باکتری Xanthomonas arboricola pv. pruni و Pseudomonas syringae pv. syringae به عنوان عوامل اصلی این بیماری قبلا از مناطقی از ایران گزارش شدهاند. به منظور شناسایی و تعیین پراکنش عوامل مولد شانکر از نواحی مرکزی ایران، نمونههای دارای علایم شانکر از باغهای این مناطق جمع آوری گردید. پس از کشت نمونهها روی محیط آگار غذایی حاوی سوکرز (NAS) کلنیهای برجسته، کرم متمایل به صورتی و خمیری مانند جدا شد. بیماریزایی نمایندههایی از جدایهها روی نهالهای هلو (Prunus persica) به اثبات رسید. بررسیهای میکروسکوپی، فنوتیپی و مولکولی برای شناسایی جدایهها انجام شد. با استفاده از آغازگرهای ITS4 و ITS5 این قطعه در واکنشهای زنجیرهای پلیمراز (PCR) در جدایههای نماینده تکثیر و توالی یابی شد. توالیهای به دست آمده با استفاده از نرمافزار بلاست در ژن بانک (NCBI) با توالیهای موجود در این پایگاه مقایسه و میزان شباهت تعیین گردید. از ژن 26S و بخشی از ژنهای RPB1 و RPB2 نیز برای تأیید شناسایی استفاده شد. در بررسی میکروسکوپی جدایهها سلولهایی کروی شکل که برخی از آنها در حال جوانه زدن بودند مشاهده شد. در مقایسه توالی قطعه ITS در ژن بانک، جدایهها بیشترین شباهت را به گونه Cryptococcus magnus نشان دادند. توالی ژنهای 26S، RPB1 و RPB2 نیز این شباهت را تایید کردند.
شباهت
شانکر
توالی
ITS
2017
02
19
239
250
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_108180_aff8b85a494361554d2d45bc1efbdfc3.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
بررسی میزان خسارت جوندگان و پرندگان به میوه گردو و عوامل موثر بر آن در استان کرمان
ابوالقاسم
خالقی زاده
مهدی
ناصری
محمد ابراهیم
صحتی ثابت
استان کرمان دارای بیشترین سطح زیر کشت درختان گردو در ایران است. در تابستان 1393، در باغات گردوی استان کرمان، تعداد 422 نمونه گردوی خسارت دیده جمعآوری شد که از این تعداد 248 مورد (8/58%) مربوط به خسارت جوندگان، 70 مورد (6/16%) مربوط به خسارت پرندگان و 104 مورد (6/24%) دارای ترکیبی از علایم خسارت جوندگان و پرندگان بودند. در تابستان 1394 از باغاتی که قبلا دارای مهرهداران خسارتزا بودند، پنج باغ و 27 درخت به طور تصادفی انتخاب و در چهار تاریخ نمونههای خسارت دیده جمعآوری شد. میزان خسارت در این باغها بین 5/10% و 2/96% و میانگین میزان خسارت در کل باغها 5/34% بود. آنالیز واریانس نشان از وجود اختلاف معنیدار میان باغها داشت (p<0.05). میانگین ارتفاع درختان به طور متوسط 2/9 متر و قطر میانگین آنها 2/35 سانتیمتر و میانگین ضخامت پوسته میوه گردو 43/1 میلیمتر بود. میانگین فاصله درختان از رودخانه یا نهر 9/41 متر، از منازل 7/421 متر و از جاده 0/449 متر بود. نتایج آزمون همبستگی میزان خسارت با فاکتورهای مورد بررسی نشان داد که درصد خسارت با ارتفاع درختان گردو، قطر تنه درختان، فاصله از منازل و جاده معنیدار (p<0.05) اما کلفتی پوست میوه گردو و فاصله از رودخانه با میزان خسارت ارتباط معنیداری نداشتند (p>0.05).
مهره داران
سنجابک درختی
دارکوبها
خسارت
گردو
2017
02
19
251
260
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107095_68f533a9cea08fc4abafefae63242ebb.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
شناسایی قارچهای عامل لکه برگی در علف هرز سوروف (Echinochloa crus-galli) در شالیزارهای مازندران
فاطمه
باقری
شهرام
نعیمی
سوروف، مهمترین علف هرز شالیزاری شمال کشور محسوب میشود. به منظور شناسایی عوامل قارچی ایجاد کننده لکه برگی در این علف هرز، نمونهبرداری از بوتههای بیمار، در مزارع برنج مازندران انجام شد. قطعات کوچکی از برگهای دارای علائم بیماری از حد فاصل بافت سالم و آلوده تهیه شد. نمونهها پس از ضدعفونی سطحی با هیپوکلریت سدیم، با آب مقطر سترون شستشو شدند و در ظروف پتری حاوی محیط کشت آب آگار 2% و یا سیب زمینی دکستروز آگار + سولفات استرپتومایسین کشت گردیدند. سپس، ظروف مذکور در انکوباتور با دمای 25 درجه سلسیوس نگهداری شدند. پرگنههای رشد یافته در اطراف قطعات با روش تک اسپور یا نوک هیف خالص سازی شدند. برای اثبات بیماریزایی قارچها، از دو روش مایهزنی روی برگهای بریده در تشتک پتری و پاشش سوسپانسیون کنیدیهای قارچ روی بوتهها در گلخانه استفاده شد. برای شناسایی مورفولوژیکی جدایههای بیمارگر از کلیدهای شناسایی معتبر استفاده شد. همچنین، برای شناسایی مولکولی، دی.اِن.اِی ژنومی قارچها جداسازی گردید و ناحیه ITS آنها تکثیر شد. پس از توالییابی این ناحیه نسبت به اخذ رَسشمار و ارزیابی همولوژی آن با توالیهای موجود در بانک ژن به کمک ابزار جستجوی BLAST اقدام گردید. در مجموع، با استفاده از صفات مورفولوژیکی و مولکولی، گونههای بیماریزای شناسایی شده ایجاد کننده لکه برگی عبارت بودند از Alternaria alternata،Bipolaris oryzae ، Bipolaris sorokiniana، Curvularia lunata و Rhizoctonia solani.
برنج
سوروف
بیماری
مازندران
2017
02
19
261
268
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107096_1ce38335c5b84c3c8d2906be83abcac1.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
کاربرد توام دوگونه از Trichoderma و Bacillus subtilis در کنترل نماتد ریشه گرهی گوجه فرنگی (Meloidogyne javanica)
میترا
بدخشان
عصمت
مهدیخانی مقدم
ساره
بقائی راوری
حمید
روحانی
در تحقیق حاضر، کاربرد همزمان دو گونه Trichoderma harzianum و T. virens به همراه دو جدایه از باکتری Bacillus subtilis، در کاهش شاخص های بیماریزایی نماتد Meloidogyne javanica و بهبود فاکتورهای رشدی گیاه گوجه فرنگی ارزیابی گردید. آزمون سنجش زیستی، کاربرد عصاره کشت گونه های قارچی و سوسپانسیون جدایه های باکتریایی را به صورت تکی و تلفیقی بر تفریخ تخم و مرگ و میر لارو نماتد بررسی نمود. در تیمار ترکیبی T. virens (جدایه T65) و B. subtilis (جدایه MD) مرگ و میر لارو سن دوم و عدم تفریخ تخم نماتد به ترتیب به میزان 5 و 5/1 برابر نسبت به شاهد در شرایط آزمایشگاه افزایش یافت. همچنین ریشه های آلوده گوجه فرنگی رقم ارلی اوربانا در مرحله 4-5 برگی با ترکیب جدایه های ذکر شده، در شرایط گلخانه تیمار گردیدند که نتایج حاکی از کاهش 68، 5/57 و 3/38 درصدی به ترتیب در تعداد گال، تخم و لارو سن دوم نسبت به شاهد دارد. ارزیابی بهبود فاکتورهای رشدی گوجه فرنگی در شرایط گلخانه دلالت بر این دارد که جدایه باکتریایی MD، پتانسیل افزایش 34 و 110 درصدی را به ترتیب در طول ساقه و ریشه گوجه فرنگی در مقایسه با شاهد سالم دارا می باشد. به نظر می رسد جدایه MD باکتری B. subtilis ، گزینه مناسبی جهت بررسی های بیشتر در زمینه تولید هورمون های گیاهی و احتمال القاء مقاومت در گیاه باشد. همچنین برآورد کارایی تیمار تلفیقی T.65+MD در کاهش شاخص های بیماریزایی نماتد ریشه گرهی در شرایط طبیعی پیشنهاد می گردد.
باسیلوس
تریکودرما
کنترل زیستی
نماتد ریشه گرهی
2017
02
19
269
278
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_108181_0e7502e19c8f9bf54b6e223925b1aece.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
تهیه فرمولاسیون امولسیون شونده از عصاره گیاه چریش (Azadirachta indica) و بررسی اثر حشره کشی آن بر روی شته سبز هلو Myzus persicae
بابک
حیدری علیزاده
احمد
حیدری
سید سعید
مدرس نجف آبادی
آزادیراکتین ماده فعال به لحاظ خواص آفتکشی است که از عصاره و روغن دانه درخت چریش (Azadirachta indica) استخراج میشود. بررسیها نشان میدهد این ترکیب با نحوه عمل متفاوت میتواند روی بسیاری از آفات کشاورزی از جمله حشرات، کنهها، نماتدها و قارچهای بیماریزای گیاهی موثر باشد. در این تحقیق سعی شده است نسبت به تهیه یک فرمولاسیون موثر از عصاره چریش اقدام شود. بدین منظور عصاره چریش با استفاده از حلال استون از دانهای چریش استخراج شد و با دستگاه NMR وجود مولکول آزادیراختین در آن تائید شد. عصاره خالص آزادیراختین برای تهیه فرمولاسیون مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور مقدار 5 گرم روغن طبیعی آفتابگردان با 130 میلیگرم عصاره آزادیراختین خالص سازی شده به همراه مقادیر مختلف (معادل 5/0، 1، 2، 3 و 5 گرم) امولسیون کننده Tween 85 در هر لوله آزمایش 50 میلی لیتری با یکدیگر مخلوط شد. بررسی کیفیت امولسیونهای ساخته شده بر اساس میزان کرمینگ و دو فاز شدن بر اساس روش FAO انجام شد و نهایتا فرمولاسیون EC 1.28% تهیه شد. بررسی کارائی غلظتهای مختلف فرمولاسیون تهیه شده روی شته سبز هلو Myzus persicae در مقایسه با پیریمیکارب، دیازینون و دلتامترین در 14 روز بعد از سمپاشی نشان داد فرمولاسیون EC 1.28% چریش با دز 3 در هزار با میانگین کنترل (5/2±4/71 ) درصد با پیریمیکارب( 7/3±5/74) و دیازینون (6/2±9/76) در یک گروه آماری قرار گرفت. لذا این فرمولاسیون میتواند به عنوان یک جایگزین و یا در تناوب با سایر حشرهکشها مورد استفاده قرار گیرد.
فرمولاسیون
آزادیراکتین
امولسیون غلیظ
شته هلو
2017
02
19
279
290
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107097_d0dd9e242553410376a83622918141d8.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
سنتز و بررسی کارایی فرومون مگس میوه زیتون Bactrocera oleae (Rossi) (Dip. Tephritidae) تولید داخل
بابک
حیدری علیزاده
علی اکبر
کیهانیان
مگس میوه زیتون Bactrocera oleae (Rossi) از آفات مهم زیتون می باشد و هم اکنون حسب شرایط آب و هوایی خسارت قابل توجهی به محصول زیتون وارد می نماید. در این تحقیق، ماده جلب کننده مگس میوه زیتون به نام شیمیایی (olean) 1,7-dioxaspiro[5.5]undecane از گروه ترکیبات جلب کنندهای است طی چندین مرحله شیمیایی با موفقیت ساخته شد. این ترکیب جلب کننده حلقوی ابتدا از واکنش شیمیایی بین الکل محافظت شده 3-بوتین-1-ال و گاما-والرولاکتون بدست آمد و سپس محصول با احیای کاتالیستی هیدروژنه شده و بعد از قرار گرفتن تحت شرایط اسیدی به olean تبدیل گردید. قدرت جلب کنندگی فرومون سنتز شده مگس میوه زیتون، Bactrocera oleae ، با دزهای 1، 2، 5، 50 و 100 میلی گرم در مقایسه با فرومون خارجی اگریسنس در 4 تکرار در یک باغ زیتون به مساحت 3 هکتار در منطقه کلج (طارم سفلی- قزوین) ارزیابی شد. تلههای چسبی زرد رنگ در قسمت میانی و سمت جنوبی درختها و به فاصله حداقل 100 متری از هم دیگر نصب شد. فرومون ها به مدت یک ماه در باغ نصب و میزان شکار مگس هر هفته شمارش وهمزمان تله چسبی به طور هفتگی تعویض گردید. تجزیه واریانس داده های این آزمایش نشان می دهد که در طی دو هفته اول میزان جلب تله های تولید شده با دز های 50 و 100 با نمونه خارجی اختلاف معنی داری ندارد و بیشترین شکار را در این بررسی داشته ولی از هفته های سوم به بعد مقدار جلب مگس در مقایسه با نمونه خارجی کاهش یافته است.
مگس میوه زیتون
فرومون جنسی
olean
Bactrocera oleae
2017
02
19
291
300
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107556_2b38fb8b3cdb59da8238786c6ac25ac3.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
بررسی تنوع ژنتیکی جدایههای ویروس موزائیک زرد کدو بر اساس قسمتی از ژن پروتئین پوششی
حمیدرضا
مقام نیا
محمد
حاجی زاده
عبدالباسط
عزیزی
پروتئین پوششی نقشهای متعددی را در مراحل سیکل آلودگی به عهده دارد و گزینه مناسبی برای مطالعات تبارزایی و تنوع ژنتیکی به حساب میآید. به منظور بررسی آنالیز تبارزایی، تنوع ژنتیکی و فشار انتخاب بر ژن پروتئین پوششی جدایههای ویروس موزاییک زرد کدو (ZYMV)، هفت جدایه B10، B21، B22، H7، W5، Z3 و Z14 از غرب کشور و از میزبانهای متفاوت تعیین توالی و با 65 جدایه قابل دسترس در پایگاه دادههای نوکلئوتیدی مورد مقایسه قرار گرفتند. درخت تبارزایی جدایههای این ویروس بر اساس 432 نوکلئوتید از ژن پروتئین پوششی در نرمافزار MEGA6 ترسیم و برآوردهای تنوع ژنتیکی و فشار انتخاب وارد بر پروتئین پوششی با نرمافزار DnaSP انجام شد. در آنالیز تبارزایی، جدایهها در سه گروه مجزا تفکیک شدند که جدایههای B10، B21، B22، H7 و Z3 در گروه جدایههای ایرانی و اروپایی و دو جدایه Z14 و W5 در گروهی مجزا همراه با جدایههای شرقی قرار گرفتند. تنوع ژنتیکی (π) بر اساس قسمتی از ژن پروتئین پوششی(CP) نشان داد که جدایههای شرق نسبت به جدایههای ایران، اروپا و آمریکا بیشترین تنوع (π=0.104) را دارند. همچنین، این قسمت از ژنCP در جدایههای آمریکا از کمترین تنوع (π=0.0211) برخوردار بود. کمتر از یک شدن نسبت جانشینی مترادف (dS)به غیر مترادف (dN) بیانگر نقش مؤثر انتخاب منفی در تکامل این ژن بوده است. بررسی نوترکیبی با نرمافزار version 4.63 RDP4 حاکی از عدم نوترکیبی در این بخش از ژنوم بود و به نظر میرسد که تغییرات آن در اثر جهش حاصل شده باشد.
فشار انتخاب منفی
تبارزایی
نوترکیبی
ویروس موزائیک زرد کدو
2017
02
19
301
312
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107592_5cd41d701cfe6ff89b6914e7bc51e9eb.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
ارزیابی آزمایشگاهی و میدانیBacillus thuringiensis Berliner روی کرم جوانه خوار مرکبات Archips rosanus Linnaeus در استان مازندران
رحیمه
پیروز
محمد رضا
دماوندیان
بهنام
امیری بشلی
پروانه جوانهخوار Archips rosanus از آفات پلیفاژ در حال گسترش در باغهای مرکبات غرب استان مازندران میباشد. در این تحقیق اثر باکتری Bacillus thuringiensis subsp kurstaki روی مراحل مختلف لاروی کرم جوانهخوار مرکبات Archips rosanus مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام آزمایشهای زیستسنجی در شرایط آزمایشگاهی از روش غوطهورسازی (Dipping method) استفاده شد.LC50 و LC90 باکتری B.t برای لاروهای سن اول و مجموع سن دوم و سوم لاروی به ترتیب 4480، 9010 و 4460، 19040 پیپیام به دست آمد. آزمایش گلدانی روی نهالهای دو ساله رقم پرتقال واشنگتن ناول Citrus sinensis(L) Osbeck.Var novel با 5 تیمار و آب یونیزه به عنوان شاهد و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل دادهها، LC50 و LC90 این باکتری برای لاروهای سن اول و دوم A. rosanus96 ساعت پس از تیمار به ترتیب 2130، 13790 و 2840، 16840 پیپیام محاسبه شد. آزمایش میدانی در قطعهای 3000 متر مربعی از یک باغ 30 هکتاری انجام شد. در این آزمایش 4 تیمار حشرهکش مالاتیون (57%=EC) (2 در هزار)، باکتری B. thuringiensis( 5/0 درصد)، (1 درصد) و آبپاشی به عنوان شاهد با یکدیگر مقایسه شدند. میانگین تعداد لاروهای زنده A. rosanus روی واحدهای نمونهبرداری در سال اول اختلاف معنیداری نداشته اما در سال دوم در درختان شاهد، B. thuringiensis( 5/0 درصد)، (1 درصد) و مالاتیون 7 روز بعد از تیمار بهترتیب a466/5، c4/2، ab4/4 و bc266/3 بودند. نتایج به صورت کلی نشان داد که حشرهکش میکروبی B.t قابلیت کشندگی مناسبی برای لاروهای آفت مذکور در شرایط باغی دارد.
زیست سنجی
باغ مرکبات
Archips rosanus
Bacillus thuringiensis
2017
02
19
313
326
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_108121_b0ac72b43aabd8a99166d8772c5b4036.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
بررسی مقاومت آنتیبیوزی تعدادی از ارقام گوجهفرنگی نسبت به شبپرهی مینوز گوجه فرنگی، Tuta absoluta (Lep.: Gelechiidae) در شرایط آزمایشگاهی
منور
صفائی نیا
امین
صدارتیان جهرمی
مجتبی
قانع جهرمی
مصطفی
حقانی
در پژوهش حاضر، مقاومت آنتیبیوزی پنج رقم گوجهفرنگی گلخانهای ("سیندل"، "سانتلا"، "اینفینیتی"، "دافنیس" و "گلدی") نسبت به شبپرهی مینوز گوجهفرنگی،Tuta absoluta ، در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسیها در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی و با استفاده از 100 تخم همسن روی هر رقم صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با استفاده از آنالیز جدول زندگی دوجنسی ویژهی سن - مرحلهی رشدی انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین طول دورهی رشد و نمو مراحل قبل از بلوغ این شبپره روی رقم "سانتلا" (31/0 ± 11/27 روز) و کمترین طول این دوره نیز روی رقم "اینفینیتی" (16/0 ± 44/23 روز) ثبت شد. بیشترین میزان مرگ و میر این مرحلهی رشدی نیز روی رقم "سیندل" (64/4 ±17/29 درصد) محاسبه گردید. علاوه بر این، مقادیر محاسبه شدهی پارامترهای رشد جمعیت شبپرهی T. absoluta روی ارقام مختلف گوجهفرنگی نیز بهطور معنیداری با یکدیگر متفاوت بود. بر این اساس، کمترین (489/7 ± 731/37 نتاج/ماده) و بیشترین (386/10 ± 521/74 نتاج/ماده) میزان نرخ خالص تولید مثل (R0) این آفت بهترتیب روی ارقام "دافنیس" و "اینفینیتی" محاسبه شد. بیشترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) نیز روی رقم "اینفینیتی" ثبت گردید (005/0 ± 147/0 برروز). بر اساس نتایج بهدست آمده، ارقام "گلدی" و "اینفینیتی" بهترتیب از بیشترین و کمترین میزان مقاومت آنتیبیوزی نسبت به این آفت برخوردار بودند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر میتواند در قالب برنامههای مدیریت تلفیقی شبپرهی T. absoluta در گلخانههای گوجهفرنگی مورد استفاده قرار گیرد.
آنتی بیوز
بید گوجه فرنگی
پارامترهای رشد جمعیت
مدیریت تلفیقی
گیاهان میزبان
2017
02
19
327
344
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107211_fda90cacae58f3a74e03602d92adf9f7.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
مدلهای نمونهبرداری دنبالهای و بینومیال شته (del Guercio) Sipha elegans (Hemiptera: Aphididae) در مزارع گندم آبی شهرستان میانه
سیمین
رجبی
شهرام
شاهرخی
شهزاد
ایرانی پور
در این پژوهش پراکنش فضایی شته (del Guercio) Sipha elegans تعیین و مدلهای نمونه-برداری دنبالهای و بینومیال برای پایش آن در مزارع گندم آبی منطقه میانه تهیه شد. برای نمونهبرداری، هر سه روز یکبار 100 ساقه گندم بازدید و میانگینها و واریانسهای جمعیت برای تخمین آمارههای پراکنش فضایی استفاده شدند. با توجه به مناسبتر بودن روش تیلور، از پارامترهای آن برای تهیه مدلها در دو سطح دقت تحقیقاتی (1/0) و مدیریت تلفیقی آفات (25/0) استفاده شد. نتایج نشان داد که شته S. elegans، از اوایل خرداد تا اوایل تیر ماه در مزارع گندم فعالیت داشته و دارای پراکنش فضایی تجمعی میباشد. در مدل نمونهبرداری دنبالهای، اندازه نمونه لازم برای تعیین میانگین جمعیت با افزایش جمعیت شته و افزایش سطح دقت از 10 به 25 درصد، کاهش یافت. برای مثال، در تراکم یک عدد شته در هر ساقه اندازه نمونه از 2138 ساقه در سطح دقت 1/0 به 324 ساقه در سطح دقت 25/0 کاهش یافت. همچنین اندازه نمونه در میانگین جمعیت یک عدد شته در هر ساقه در مدل بینومیال 342 ساقه بهدست آمد که کمتر از مدل شمارشی (431 ساقه) بود. با توجه به نتایج به دست آمده، اندازه نمونه در هر دو مدل نمونهبرداری دنبالهای و بینومیال در سطح دقت تحقیقاتی بزرگ بود، ولی استفاده از مدلهای نمونهبرداری دنبالهای و بینومیال در سطح دقت توصیه شده در مدیریت تلفیقی آفات برای تخمین جمعیت S. elegans قابل توصیه بود، زیرا میتواند باعث کاهش زمان لازم برای نمونهبرداری و در نتیجه باعث کاهش هزینه نمونهبرداری در مدیریت تلفیقی این شتهشود.
ردیابی
نمونهبرداری
توزیع فضایی
قانون نمایی تیلور
2017
02
19
345
354
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107593_0618e1084ff7ac1f1291b4ff37d28d81.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
مقایسه شاخصهای تغذیهای Chrysodeixis chalcites (Lep.: Noctuidae) روی چهار رقم گوجه-فرنگی (مقالهی کوتاه علمی)
مالک
عزیزی
مریم
خسروی
بهرام
ناصری
لوپر گوجهفرنگی (Esper) Chrysodeixis chalcites یکی از آفات پلی فاژ محصولات کشاورزی از جمله گوجه فرنگی در ایران و برخی کشورهای جهان میباشد. شاخصهای تغذیهای لاروهای سن چهارم و پنجم آفت در پاسخ به تغذیه از چهار رقم گوجه فرنگی شامل، “Cal.JN3”، “Hed rio grande”، “Sun 6108f1” و “Super crystal” تحت شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین شاخص بازدهی تبدیل غذای خورده شده (ECI) (89/61 درصد)، هضم شده (ECD) (64/81 درصد)و کمترین مقادیر هضم پذیری نسبی (AD) (50/82 درصد) و شاخص مصرف (CI) (69/1) مربوط به لاروهایی بود که روی رقم “Sun 6108f1” پرورش یافتند. لاروهای پرورش یافته روی رقم “Super crystal” بیشترین مقدار RCR (341/0 میلی گرم/میلی گرم/روز) را به خود اختصاص دادند. بیشترین مقدار نرخ رشد (GR) مربوط به رقم “Sun 6108f1” (42/3 میلی گرم/روز) و کمترین مقدار مربوط به رقم “Hed rio grande” (58/2 میلی گرم/روز) بود. نتایج نشان داد که ارقام “Hed rio grande” و “Cal.JN3” رقم های نامناسبی برای تغذیهی C. chalcites بودند.
Chrysodeixis chalcites
شاخص های تغذیه ای
گوجه فرنگی
2017
02
19
355
358
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107212_54f986c183e6bd89849ceaa2cc577788.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
اولین گزارش جنس و گونه زنبور Ksenoplata quadrata Bouček (Hym.: Pteromalidae) از روی درختچه Ephedra major در ایران (گزارش کوتاه علمی)
امید
هادی
محمد حسین
کاظمی
حسین
لطفعلیزاده
درختچه افدرا (Ephedra) از تیره (Ephedracae) متعلق به راسته افدرال بوده و جزء کلامیدوسپرمها محسوب میشود (2). این درختچه در مناطق خشک، بیابانی و کوهستانی رشد میکند. در ایران ۱۳ گونه با ۱۳ واریته انتشار دارد. این درختچه دارای خواص درمانی میباشد به صورتی که در طب سنتی چین در حدود ۲۰۰۰ سال پیش برای درمان آسم و بیماریهای تنفسی استفاده میکردند (4). گونههای مختلف افدرا کم و بیش دارای آلکالوئیدهای معروف افدرین هستند که مصرف وسیع دارویی دارد. عصاره میوهی افدرا برای رفع ناراحتیهای مجاری تنفسی موثر است. این درختچه آفات مختلفی دارد. به عنوان مثال در حدود ۱۰ گونه از سوسکهای خانوادهCurculionidae ، خانواده Bruchidae و زنبورهایی از بالاخانواده Chalcidoidea که هم آفت و هم پارازیتویید سوسکهای خانوادهBruchidae از جمله جنس Bruchidius می باشند. در طی این تحقیق، نمونههایی از طریق آسپیراتور جمعآوری و داخل میکروتیوب حاوی الکل ۷۰% نگه-داری شدند. در بررسیهای اولیه زنبورها نشان داد این زنبورها به جنس Ksenoplata تعلق دارند. مطالعه دقیق این نمونهها با استفاده از کلیدهای شناسایی Bouček (1965) و Trjapitzin (1981) منجر به شناسایی آن تحت عنوان1965 Ksenoplata quadrata Bouček, گردید. این گونه در بررسیهای به عمل آمده در ایران تاکنون جمعآوری نشده است (3). نمونههای جمعآوری شده در کلکسیون حشرات مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجاشرقی نگهداری میشوند.
پارازیتویید
گزارش جدید
افدرا
فون
ایران
2017
02
19
359
361
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107098_aa5d1dbe503ca8c8c498f4dbf3bded80.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
تلفیق نماتدهای بیماری زای حشرات و حشره کش های شیمیایی در کنترل تریپس پیاز Thrips tabaci (Thysanoptera: Thripidae) در شرایط آزمایشگاه (مقالهی انگلیسی)
مرضیه
کشکولی
نفیسه
پورجواد
جهانگیر
خواجه علی
تلفیق نماتدهای بیماریزای حشرات و دیگر عوامل کنترلی با ایجاد اثرات افزایشی یا سینرژیستی در مرگ و میر آفت، برای دستیابی به کنترل مطلوبتر یک آفت استفاده شده است. در این مطالعه پتانسیل نماتدهای بیماریزای حشرات (Steinernema carpocapsae و Heterorhabditis bacteriophora) به تنهایی، حشرهکشهای شیمیایی (ایمیداکلوپرید، دلتامترین و آبامکتین) به تنهایی و تلفیق نماتدهاو حشرهکشها روی تریپس پیاز Thrips tabaci (Thysanoptera: Thripidae) مورد ارزیابی قرار گرفته است. در آزمایشهای اولیه، اثر غلظتهای مختلف حشرهکشها و نماتدها روی لارو تریپس آزمایش و مقادیر LC10 و LC30 حشرهکشها اندازهگیری گردید. سپس با انجام آزمایشهای پیشتیمار، لارو تریپس ابتدا در معرض LC30 آبامکتین (16/5 میلیگرم/لیتر)، LC10 ایمیداکلوپرید (16/50 میلیگرم/لیتر) یا LC10 دلتامترین (28/10 میلیگرم/لیتر) قرار گرفته و سپس با دو غلظت 400 یا 1000 نماتد جوان بیماریزا/سانتیمترمربع تیمار شد. درصد مرگ و میر در بازه های زمانی مختلف (24، 48 و 72 ساعت پس از استفاده نماتد) ثبت شد. نتایج نشان داد که استفاده از نماتدها به تنهایی کمتر از 30% مرگ و میر تریپس را دنبال داشته است. تلفیق H. bacteriophora و همه حشرهکشها بطور افزایشی بر مرگ و میر تریپس اثر داشت و تیمار ایمیداکلوپراید اثر سوئی بر عملکرد H. bacteriophora در غلظت 1000 جوان بیماریزا/سانتیمترمربع نشان داد. اثرات افزایشی و سینرژیستی در تلفیق حشرهکشها با S. carpocapsae مشاهده شد. این تیمارها در مقایسه با نماتد تنها مرگ و میر بالاتری ایجاد کردند و اثرات سینرژیستی در تلفیق S. carpocapsae غلظت 400 جوان بیماریزا/سانتیمترمربع با ایمیداکلوپرید و دلتامترین و همچنین غلظت 1000 جوان بیماری-زا/سانتیمترمربع با آبامکتین مشاهده گردید.
مدیریت تلفیقی آفات
Heterorhabditis bacteriophora
Steinernema carpocapsae
ایمیداکلوپرید
آبامکتین
2017
02
19
1
10
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_107591_abd14578a4f396e2ed6ac268e64c261c.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
کنترل بیولوژیک بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی سیب زمینی با استفاده از عوامل بیوکنترل انتخابی (مقالهی انگلیسی)
جهانشیر
امینی
بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی سیب زمینی از عوامل محدود کننده کشت و تولید سیب زمینی است. در این تحقیق 14 عامل کنترل کننده زیستی از هفت گونه متفاوت شامل Trichoderma harzianum، Trichoderma deliquescens، Fusarium oxysporum، Talaromyces flavus، Bacillus subtilis، Pseudomonas fluorescens و Serratia marcescens به منظور بررسی فعالیت ضد قارچی در شرایط آزمایشگاه و گلخانه بر علیه قارچ بیمارگر Verticillium dahliae مورد آزمایش قرار گرفت. مکانیسم تاثیر آنتاگونیستی عوامل بیوکنترل علیه قارچ بیمارگر به روشهای کشت متقابل، تولید مواد فرار و مایع خارج سلولی بررسی گردید. تمام عوامل بیوکنترل سبب کاهش قابل توجهی از رشد پرگنه قارچ بیمارگر در شرایط آزمایشگاه شدند. جدایه های T. flavus بیشترین تاثیر بازدارندگی (7/66 – 4/65 درصد) به روش کشت متقابل روی قارچ بیمارگر ایجاد کردند. توانایی عوامل بیوکنترل در تولید سیدروفور، پروتئاز، سیانید هیدروژن و اندول استیک اسید نیز متفاوت بود. نتایج آزمایشات گلخانه ای بعد از 75 روز نشان داد تمام عوامل بیوکنترل سبب کاهش شدت بیماری و تغییر رنگ آوند در گیاهان تیمار شده به میزان متفاوتی شدند. بر این اساس، جدایه T. flavus TFPV24 بیشترین تاثیر را در کاهش شدت بیماری (76%) و تغییر رنگ آوند داشت و باعث افزایش محصول (171%) در مقایسه با شاهد گردید. بطور کلی جدایه های T. flavus در شرایط آزمایشگاه و گلخانه بیشترین و باکتری S. marcescens SMTR کمترین تاثیر آنتاگونیستی را روی کنترل قارچ بیمارگر داشتند. بنابراین، نتایج این تحقیق نشان داد جدایه هایT. flavus توانایی کنترل زیستی بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی سیب زمینی را دارند.
کنترل بیولوژیک
پژمردگی سیب زمینی
Talaromyces flavus
Fusarium oxysporum
2017
02
19
11
20
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_108122_988b6fecb791df6af0d81446fd9e9142.pdf
آفات و بیماریهای گیاهی
1026-5007
1026-5007
1395
84
شماره 2
بهینه سازی تولید انبوه زادمایه گونه های فوزاریوم در زمان کوتاه
محمد
مرادی
هاینز ویلهلم
دِهنِه
ُالریکه
اشتاینر
اریک کریستین
اُرکهِ
در مقاله حاضر روشی بهبود یافته برای تولید کنیدیوم در تعدادی از گونه های فوزاریوم عامل بلایت خوشه گندم مورد بررسی و با روش رایج آن مورد مقایسه قرار گرفت. در این روش، گونه هایی از Fusarium در محیط مایع سیبزمینی دکستروز (PDB) به مدت سه روز کشت و پس از آن بر روی محیطهای کشت آگاری به میزان مساوی در تشتکهای پتری پخش شدند. برای حذف آب اضافی، تشتکهای پتری به مدت 20 تا 30 دقیقه در هود لامینار خشک قرار داده شدند. پس از آن در دمای 25 درجه سلسیوس به مدت سه روز برای تولید اینوکولوم نگهداری شدند. برای سنجش توانایی اینوکلوم در ایجاد بیماری، خوشههای گندم در اواسط گلدهی مایهزنی و فراوانی آلودگی، شدت بیماری زایی و همچنین زیست توده قارچی مورد سنجش قرار گرفت. روش بهبود یافته باعث القاء تولید کنیدی در مقادیر زیاد در واحد سطح و تا 70 برابر بیشتر از روش رایج گردید. متوسط تعداد کنیدی تولید شده در گونههای فوزاریوم مورد استفاده در روش رایج و بهبود یافته به ترتیب از 8/0 تا 6/38 و 106* 156 تا 56 (در تشتک پتری) متغیر بود. تفاوتی از نظر مورفولوژی تولید کنیدی در هر دو روش مشاهده نگردید. از نظر آماری تفاوتی در میزان بیماری تولید شده ناشی از مایه تلقیح دو روش مشاهده نگردید ((P≤0.05. مشاهدات میکروسکوپی حاکی از نرخ بالای تولید کنیدی از فیالیدها روی میسلیومها بود. مطالعه حاضر باعث تسهیل تحقیقات روی جنبه های مختلف گونههای فوزاریوم زمانی که میزان زیادی مایه تلقیح مورد نیاز است میگردد.
کنیدی زایی
بلایت فوزاریومی خوشه گندم
اسپورزایی
کنیدی
2017
02
19
21
31
https://jaenph.areeo.ac.ir/article_109009_d558703f908b52eab48be17191bd63c3.pdf