موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Biology of Jasmin moth Palpita unionalis (Lep.: Pyralidae) in laboratory and field conditions in Zanjan (Tarom-Olia) regionبررسی زیستشناسی پروانه جوانهخوار زیتونPalpita unionalis (Lep.: Pyralidae) در شرایط آزمایشگاهی و مزرعهای زنجان (طارم علیا)124107283FAمرتضی موحدی فاضلدانشگاه زنجان دانشکده کشاورزی گروه گیاهپزشکی، زنجاننجمه عظیمی زادهگروه گیاهپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رفسنجانJournal Article20161213The Jasmin moth is one of the main pests of nurseries, young olive orchards and also on the suckers of old trees, its biology was studied in the field and laboratory. The female of jasmin moth mates one day after emergence and deposites her eggs in third day individually or in one row on the subsurfaces of leaves. Terminal rows of leaves are prefered for oviposition. The mean of fecundity is 375.125±29 and the most eggs are deposited in early days of oviposition period. . This pest has five instars, L1 and L2 are yellowish and the others green. The larval duration stage is 22.28 ± 0.22. The larvae feed on the leaves at the end of the twigs, forming silken webs in which they sheltered and pupated later. The primary stages were feed on the leaves parenchyma and the others on the whole leaves except midribs. The twigs and fruites are attacked as well as leaves during heavy infestation. The mean percent of mortality was nearly %30 during the larval stages. The pupation lasted 7.83±0.112 days and its mortality was nearly %14. The sex ratio (Male: Female) was(1:1.14). The mean longevity of males and females respectively were 14.33±2.4 and 12.59±1.63 days. It produced 8 generations in lab. with mean of 42±0.821 days for each generation and at least four generations in Tarom region environmental conditions. The mean mortality of each generation caused by nonliving agents was: %26.7, %13.4, %50, and % 23.4 respectively. The differences between means of lifespan in various generations were significant in %1 level (P<0. 0001). The fifth generation provided the overwintering stages that mostly were as L3-L5 and pupae.پروانه جوانهخوار زیتون یکی از مهمترین آفات زیتون در نهالستانها و باغات جوان زیتون میباشد. بیولوژی این آفت در شرایط آزمایشگاهی و مزرعهای بررسی گردید. پروانه جوانهخوار زیتون یک روز پس از ظهور جفتگیری کرده و از روز سوم تخمریزی مینماید. مادهها تخمهای خود را بصورت تکی یا یک ردیفی و اغلب در سطح زیرین برگهای جوانههای انتهایی قرار میدهند. هر حشره ماده به طور متوسط 29 ± 125/375 تخم میگذارد و بیشترین میزان تخمریزی را در روز سوم دارد. دوره انکوباسیون تخم 81/0±45/3 روز میباشد. این حشره دارای پنج سن لاروی میباشد و لاروها در سنین اول و دوم به رنگ زرد روشن و سنین بعدی سبز رنگ میباشند. طول دوران لاروی 22/0 ± 28/22 روز میباشد. لاروها برگهای جوانههای انتهایی را با ترشحات ابریشمی به یکدیگر چسبانده و در سنین اول و دوم از پارانشیم زیرین برگ و در سنین بالاتر کل برگ به جز رگبرگ اصلی را مورد تغذیه قرار میدهند و در شرایط تراکم بالا از پوست ساقههای نرم و نازک و نیز گوشت میوهها تغذیه میکنند. میانگین درصد تلفات لاروی حدود 30% بود. شفیره در درون پناهگاههای ایجاد شده توسط لاروهای سن آخر تشکیل میشود. طول دوران شفیرگی 112/0±83/7 روز و میانگین تلفات این مرحله حدود 14% میباشد. نسبت جنسی حشرات کامل (ماده:نر) (14/1 :1) و میانگین طول عمر حشرات نر و ماده به ترتیب 49/2 ± 33/14 و 63/1 ±59/12 روز میباشد. این حشره در شرایط آزمایشگاهی 8 نسل کامل با میانگین 821/0 ± 42 روز و در شرایط منطقه طارم حداقل 4 نسل کامل تولید میکند.<br /> میانگین مرگ و میر حاصله توسط عوامل غیر زنده برای هر نسل به ترتیب: 7/26%, 4/13%, 50% و 4/23% محاسبه گردید. از نظر آماری بین میانگین طول نسلهای مختلف در طبیعت در سطح 1% تفاوت معنیدار وجود داشت (P<0. 0001). نسل پنجم آخرین نسل این آفت در منطقه است که فرم زمستان گذران آفت را تشکیل میدهد. زمستانگذرانی این حشره بیشتر به صورت لاروهای سنین سوم تا پنجم و نیز شفیرهها در لابلای برگها خصوصاً جوانههای انتهایی میباشد.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823The role of some quince stock (Cydonia oblonga) genotypes in susceptibility to fire blight diseaseبررسی نقش پایه ژنوتیپهایی از درخت "به" (Cydonia oblonga) بر حساسیت به بیماری آتشک2542107284FAسار مهرابی پوردانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهرانحمید عبداللهیبخش تحقیقات باغبانی مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذرنادر حسن زادهدانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهرانایوبعلی قاسمیمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهانJournal Article20161213Fire blight caused by <em>Erwinia amylovora</em> (Burrill) Winslow <em>et al</em>. is one of the most catastrophic bacterial diseases of pome fruits. Among the various host plants, the quince (<em>Cydonia oblonga</em>) tree is one of the most susceptible hosts to the disease. Using the tolerant cultivars is the most economic method for disease control. This research was carried out in order to study the rootstock role on susceptibility of budded quince genotypes to the disease. 13 quince genotypes from central region of Iran, as well as cultivar "Isfahan" as control, were budded on quince and crataegus rootstocks and were evaluated for fire blight resistance in the greenhouse condition by using Ea273, S1 and Z1 isolates of bacteria in spring, 2007. Resistances were evaluated by necrosis progress rate and index of varietal susceptibility (I.V.S) in the shoots. On quince rootstock, the cultivar "Isfahan" and genotype SHA1 with 57.9 and 90.4% final disease progress, showed the lowest and highest symptoms respectively, while on crataegus rootstock, PH2 and NB3 genotypes with 71.5 and 100% final disease progress showed the lowest and highest symptoms, respectively. Results showed crataegus rootstock increased damage severity in 11 genotypes and decreased in other 3, compared with quince rootstock. Effect of rootstock type on the susceptibility changes in KVD3 and NB3 were the highest and in NB4 and PH2 were the lowest. According to the results in most quince genotypes, the crataegus rootstock can not be effective to increase resistance to disease.بیماری آتشک یکی از مخربترین بیماریهای درختان میوه دانهدار است و درخت "به"(<em>Cydonia oblonga</em>) نیز یکی از حساسترین گونههای میزبان بیماری به حساب میآید. در بین روشهای مبارزه، استفاده از ارقام مقاوم یا متحمل اقتصادیترین روش میباشد. این تحقیق به منظور بررسی اثر پایه در تحمل به بیماری در ژنوتیپهای پیوندی درخت "به" انجام شد. سیزده ژنوتیپ "به" منطقه مرکزی کشور همراه با "به" رقم اصفهان روی دو پایه "به" و زالزالک پیوند و در بهار سال 1386 با تزریق مخلوطی از سه جدایه باکتری بیمارگر شامل Ea273، S1 و Z1 مورد ارزیابی مقاومت به بیماری قرار گرفتند. ارزیابیها بر اساس دو شاخص سرعت پیشرفت نکروز و شاخص حساسیت رقم صورت پذیرفت. روی پایه "به"، رقم "به" اصفهان و ژنوتیپ SHA1 به ترتیب با 9/57 و 4/90 درصد و روی پایه زالزالک، ژنوتیپهای PH2 و NB3 به ترتیب با 5/71 و 100 درصد پیشرفت نهایی نکروز کمترین و بیشترین میزان علائم را نشان دادند. در مجموع بررسیها نشان داد که پایه زالزالک موجب افزایش شدت خسارت در 11 ژنوتیپ و کاهش خسارت در سه ژنوتیپ در مقایسه با پایه "به" میشود. میزان تفاوت در مقاومت روی دو نوع پایه در ژنوتیپهای KVD3 و NB3 بیشترین و در ژنوتیپهای NB4 و PH2 کمترین مقدار بود. طبق نتایج در اغلب ژنوتیپهای "به" کاربرد پایه زالزالک نمیتواند عامل مؤثری در افزایش مقاومت به آتشک محسوب شود.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Population size and diet of the Lesser Kestrel (Falco naumanni) in Tehran and Golestan Provincesتعیین جمعیت و رژیم غذایی دلیجه کوچک (Falco naumanni) در استانهای تهران و گلستان4360107285FAابوالقاسم خالقی زادهآزمایشگاه پرندگان، مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، تهرانمحمد جاویدکارگروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابلJournal Article20161213<strong>The Lesser Kestrel </strong><em>Falco naumanni</em> Fleischer, 1818 (Falconidae) <strong>is a migratory raptor in Iran. Using Point Count method, the population of Lesser Kestrels was estimated about 256 individuals in the surveyed areas of Tehran and Golestan provinces in the spring of 2006–2007. The population was consisted of 6 subpopulations namely 12 individuals in Niavaran, 14 around Latian Dam (Tehran), 35 around Kalaleh (Golestan), 70 in Gomishan (Golestan), 50 in Bandar Turkmen (Golestan) and 18 in Khajeh Nafas (Golestan). After nest-finding, a batch of 239 and 118 pellets were collected from roost sites around Latian Dam (Tehran Province) and Bandar Turkmen (Golestan Province) respectively. </strong>Each pellet was soaked in 95% alcohol and then teased apart using a pair of forceps and a needle. <strong>Animal remains were classified into some categories such as </strong>Orthoptera, Coleoptera, Formicidae, Aves and Rodentia. The frequency of each category was calculated. <strong>Analysis of the collected pellets revealed that in Latian Orthoptera, Coleoptea and Formicidae were present in 2%, 21% and 9% of the pellets respectively while in Bandar Turkmen they were in 71%, 31% and 4% of pellets respectively. Rodent and shrew remains were present in 18.8% of the Latian pellets of which <em>Meriones</em> sp. (49%) </strong>was the most important item followed by <strong>field mice <em>Apodemus </em></strong>(21%), <em>Microtus </em>sp. (11%), Soricidae (9%), hamster<em> Calomyscus </em>sp. (4%), and grey hamster <em>Cricetulus migratorius, Mus</em> sp. and<em> Crocidura</em> sp. (each of them 2%). Bandar Turkmen pellets also included Bivalvia and Gastropoda (5%), Mammalia (4%), Aves (3%), Reptilia and Amphibia (3%), Chriroptera (1%) and Dermaptera (1%).دلیجه کوچک (<em>Falco naumanni</em>) از پرندگان شکاری خانواده بازها (Falconidae) میباشد که معمولاً به صورت گروهی زندگی میکنند. به منظور بررسی جمعیت این دلیجه، ابتدا در استانهای تهران و گلستان، محلهای تجمع و کلونیهای زادآور این پرندگان مشخص و اندازه جمعیت آنها با استفاده از روش شمارش نقطهای (Point count) پرندگان بعد از یافتن آشیانهها (nest-finding) در بهار سالهای 86-1385 انجام شد. بر اساس نتایج این بررسی به طور کلی جمعیت دلیجه کوچک در استانهای تهران و گلستان حدود 270 بهله در 6 زیرجمعیت تعیین شد که عبارت بود از: نیاوران 12 بهله، اطراف سد لتیان 14 و استان گلستان در مناطق کلاله 35، گمیشان 70، بندرترکمن 50، خواجهنفس 18 بهله. پس از تعیین این محلها، تعداد 239 ریمه از ناحیه لتیان و 118 ریمه از ناحیه بندرترکمن جمعآوری شد. پس از انتقال ریمهها به آزمایشگاه، ریمهها با خیساندن از طریق الکل صنعتی از هم باز شده و بقایای محتویات جانوری موجود در ریمهها تفکیک و شناسایی شد و درصد حضور هر ماده غذایی در میان کل ریمهها برای دو ناحیه مهم لتیان و بندر ترکمن مورد محاسبه قرار گرفت. بر اساس بقایای موجود، محتویات قابل شناسایی به گروههایی از قبیل سوسکها، ملخها، مورچهها، پرندگان، جوندگان و دیگر پستانداران کوچک تقسیم شد. در ناحیه لتیان، ملخها در 32%، سوسکها در 21% و مورچهها در 9% از کل ریمهها حضور داشتند در حالی که در ناحیه بندرترکمن ملخها در 71%، سوسکها در 31% و مورچهها در 4% از کل ریمهها حضور داشتند. بقایای جوندگان و حشرهخورها در 8/18% از ریمههای لتیان حضور داشتند که ترکیب کلی جوندگان شامل جرد <em>Meriones</em> sp. (49%)، موش صحرایی <em>Apodemus </em>sp. (21%)، ول <em>Microtus </em>sp. (11%)، هامستر <em>Calomyscus </em>sp. (4%)، هامستر خاکستری <em>Cricetulus migratorius</em> (2%) و موش خانگی <em>Mus</em> sp.(2%) بود. همچنین حشرهخوارهای <em>Crocidura</em> sp. 2% و حشرهخوارهای ناشناخته از خانواده Soricidae 9% از طعمههای پستانداران کوچک را تشکیل میدادند. در بندرترکمن بقایای حلزونها (5%) پستانداران (4%)، پرندگان (3%)، دوزیستان و خزندگان (3%)، خفاشها (1%) و گوشخیزکها (1%) هم یافت شد. برخی از جوندگان و حشرهخورهای شناسایی شده در این پژوهش قبلاً در لیست طعمههای خورده شده توسط این گونه در منطقه پالهآرکتیک غربی قرار نداشتند که عبــارت بودند از ول <em>Microtus </em>sp.، جرد <em>Meriones</em> sp.<em>،</em> حشرهخور <em>Crocidura</em> sp.<em>، </em>هامستر خاکستری <em>Cricetulus migratorius </em>و<em>Calomyscus</em>.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Study of the effect of irrigation and nitrogen fertilizer on sugar beet growth and population dynamism of Empoasca decipiens (Hom.: Cicadellidae) and Thrips tabaci (Thys.: Thripidae)بررسی اثر آبیاری و کود نیتروژن بر رشد چغندرقند و تغییرات جمعیت زنجرک چغندرقند Empoasca decipiens (Hom.: Cicadellidae) و تریپس پیاز Thrips tabaci (Thys.: Thripidae)6180107286FAروشنک قربانیمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستانبیژن حاتمیدانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهانسید کریم موسویمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستانسعید نظریمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستانJournal Article20161213To study of environmental effects on sugar beet traits, population dynamism of <em>Empoasca decipiens </em>and <em>Thrips tabaci</em>,effects of three irrigation regimes (irrigation after 70, 105 and 140 mm cumulative evaporation from class A pan) and three fertilizer levels (200, 150 and 100 kg/ha net nitrogen) were evaluated in a complete randomized block design with 4 replication. The results showed that percentage of water and protein content and dry weight of crop foliage were affected by irrigation regimes and fertilizer treatments and these changes influenced the population of the pests. Irrigation after 70 mm in comparison to 140 mm, increased percentage of the foliage water 78.6%, but its protein content decreased 31.1%. Increase of nitrogen fertilizer from 100 to 200 kg/ha, increased protein content 12.25%. The highest and lowest mean of the pest population were observed in 105 and 140 mm irrigation treatments respectively. Irrigation after 105 mm in comparison to 140 mm, increased population of leafhopper and thrips as much as 3.37 and 3.51 times respectively. Increase of nitrogen fertilizer from 100 to 200 kg/ha, increased population of leafhopper and thrips 37.5% and 48.66% respectively.به منظور بررسی اثر عوامل محیطی بر گیاه چغندرقند و تأثیر آن بر تغییرات جمعیت زنجرک چغندرقند<em> Empoasca decipiens </em>و تریپس <em>Thrips tabaci</em> اثر سه سطح آبیاری (آبیاری پس از 70، 105 و 140 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A) و سه سطح کود نیتروژن (100، 150 و 200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که تغییر درصد رطوبت و پروتئین و وزن خشک اندام هوایی چغندرقند به تبع تیمارهای آبیاری و کود نیتروژن، جمعیت آفات را تحت تأثیر قرار داد. آبیاری پس از 70 میلیمتر در مقایسه با آبیاری پس از 140 میلیمتر، درصد رطوبت اندام هوایی را 6/78 درصد افزایش داد در حالی که باعث کاهش 1/31 درصد میزان پروتئین شد. افزایش کاربرد کود نیتروژن از 100 به 200 کیلوگرم در هکتار، باعث افزایش درصد پروتئین اندام هوایی به میزان 25/12 درصد شد. بیشترین و کمترین میانگین جمعیت آفات به ترتیب در تیمارهای آبیاری پس از 105 و 140 میلیمتر مشاهده شد. آبیاری پس از 105 میلیمتر در مقایسه با آبیاری پس از 140 میلیمتر، باعث افزایش جمعیت زنجرک و تریپس به ترتیب به میزان 37/3 و 51/3 برابر شد. افزایش میزان کاربرد کود نیتروژن از 100 به 200 کیلوگرم در هکتار، به ترتیب جمعیت زنجرک و تریپس را به میزان 5/37 و 66/48 درصد افزایش داد.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Comparison of current insectisides with mineral oil for the control of Pulvinaria aurantii Comstock in Mazandaran citrus orchards and their efficacy on Phytoseiid mitesمقایسه حشرهکشهای رایج با روغن معدنی در کنترل Pulvinaria aurantii در باغهای مرکبات مازندران و اثر آنها بر کنههای فیتوزئید8196107287FAمحمدرضا دماوندیاندانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، مازندرانJournal Article20161213The efficacy of mineral oil at a rate of 1L/100L of water spray programmes against citrus soft scale on Thomson novel orange trees and population of phytoseiids mites were compared with conventional insecticides (Dursban & Gusathion at a rate of 2ml/1L of water) that sprayed by farmers during two years. Phytotoxicity of mineral oil sprays was assessed in terms of fruit and leaf drop and external fruit quality. On Thomson navel trees, the mineral oil was better than the common farm practice for controlling citrus soft scales on trees and there was no significant different between two treatments, p>0.05. Population and rate of increasing of phytoseiids mites in orchards that treated with mineral oil were always higher than in the orchards that treated with insecticides. There was no evidence of leaves and fruit dropping, phytotoxicity and low external fruit quality on orange trees.اثر روغن معدنی با غلظت 1% در کنترل شپشک بالشک مرکبات و جمعیت کنههای فیتوزئید روی درختان پرتقال تامسون ناول باحشرهکشهای رایج (دورسبان و گوزاتیون به نسبت 2 در هزار) مورد استفاده توسط باغداران طی سالهای 1386 و 1387 مقایسه گردید. گیاهسوزی ناشی از مصرف روغن معدنی روی گیاه که سبب ریزش برگ، میوه و کیفیت ظاهری میوه میشود نیز ارزیابی شد. مقایسه دو تیمار روغن معدنی و حشرهکشهای رایج قابل قبول برای کنترل بالشک مرکبات و جمعیت آفت بعد از مبارزه روی پرتقال تامسون ناول طی دو سال متوالی و درمجموع12 مرحله مبارزه، گویای عدم وجود اختلاف معنیدار بین دو تیمار بود (P>0.05)، اگر چه در اکثر موارد روغن معدنی به تنهایی سبب مرگ و میر بیشتر آفت شد. جمعیت کنههای فیتوزئید و روند افزایش جمعیت آنها بعد از مبارزه با آفت در باغهای روغن پاشی شده ساری و بابلسر بسیار بیشتر و سریعتر در مقایسه با باغهای سمپاشی شده بود. هیچگونه ریزش برگ و میوه، گیاهسوزی و یا کاهش کیفیت ظاهری میوه روی درختان پرتقال تامسون ناول مشاهده نشد.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Study on the variability for virulence in Blumeria graminis f. sp. tritici cause of wheat powdery mildew using trap nursery in Iranبررسی فاکتورهای بیماریزایی در قارچ Blumeria graminis f. sp. tritici عامل بیماری سفیدک سطحی گندم در مناطق مختلف کشور با کاشت خزانه تله97106107288FAمحمد رضویمؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، تهرانمنصور کریمی جشنیمؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، تهرانمحمدعلی دهقانمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستانصفرعلی صفویمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)حسین براریمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندرانJournal Article20161213Wheat powdery mildew caused by<em> Blumeria</em> <em>graminis</em> f.sp. <em>tritici</em> is one of the most common diseases in cool and humid regions. Awareness of fungal variability is necessary to manage disease specially due to using new lines and cultivars. This study was conducted to detect virulence factors of <em>Blumeria graminis</em> f.sp. <em>tritici</em> using trap nurseries in natural conditions in Gorgan, Mazandaran, Moghan and Varamin regions during 2005-2007. The experiments were carried out using 17 near isogenic lines/cultivars carrying <em>Pm</em> resistance genes received from Germany. The experiments were based on RCBD with three replications in each region. The reaction of the cultivars to <em>B. graminis</em> f.sp. <em>tritici</em> were recorded at booting stage and two weeks later based on scale 0-9. The results of three years study showed that cultivars MARIS HUNTSMAN (<em>Pm2+6</em>), APOLLO (<em>Pm2+4b+8</em>) and RALLE (<em>Pm3d</em>) were highly resistant in all regions and cultivars RONSO(<em>Pm4b</em>), REKTOR(<em>Pm5</em>) and NK-747 (<em>Pm</em>6) were relatively resistant. These cultivars have potential to be incorporated into high yielding commercial wheat cultivars in Iranبیماری سفیدک پودری گندم توسط قارچ <em>Blumeria</em> <em>graminis</em> f.sp. <em>tritici</em> به وجود میآید که در مناطق خنک و مرطوب شیوع بیشتری دارد. این قارچ، به منظور حفظ توان بیماریزایی خود، همواره به موازات میزبان دستخوش تغییرات شده که منجر به بروز جمعیتهای جدید میگردد. اساس این تغییرات در مجموعه فاکتورهای بیماریزایی قارچ بوده که لازم است، همواره و در جهت مدیریت بیماری بخصوص در بکارگیری ارقام مقاوم در مناطق مختلف، از آن آگاه بود. بدین منظور در پاییز سالهای 1383، 1384 و 1385 در مناطق مساعد برای بروز بیماری در کشور شامل گرگان، ساری، مغان و ورامین، خزانههای تله (Trap Nursery) در شرایط طبیعی و با استفاده از 17 لاین افتراقی گندم دریافتی از کشور آلمان و در 3 تکرار احداث گردید. عکسالعمل ارقام در دو نوبت تورم سنبله (Booting stage) و دو هفته بعد <br /> از آن با استفاده از مقیاس 9-0 یاداشت برداری گردید. بطور کلی نتایج سه ساله این <br /> بررسی نشان داد که جمعیتهای این قارچ در روی ارقام افتراقی، توان بیماریزایی متفاوتی <br /> را در مناطق مختلف و در طول سه سال از خود نشان دادند که حکایت از تغییرات ژنتیکی <br /> در درون آنها میباشد. تقریباً در هر سه سال ارقام MARIS HUNTSMAN (<em>Pm2+6</em>) و (<em>Pm2+4b+8</em>)APOLLO در هر سه منطقه مورد بررسی، مقاوم و ارقام RONSO(<em>Pm</em>4b), REKTOR(<em>Pm</em>5) وNK-747(<em>Pm</em>6) از مقاومت نسبی خوبی برخوردار بودند. با توجه به نتایج فوق، از این منابع مقاومت میتوان در برنامه اصلاحی جهت تولید ارقام مقاوم به سفیدک سطحی گندم استفاده نمود.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Comparison of flight ability of Trichogramma brassicae (Hym.: Trichogramatidae) at different generationsمقایسه قدرت پرواز زنبور پارازیتوییدTrichogramma brassicae (Hym.:Trichogramatidae) در نسلهای مختلف آزمایشگاهی107112107289FAسید شاهین موسویاندانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم و تحقیقاتمحمدرضا عطارانبخش تحقیقات کنترل بیولوژیک، مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشورمحمود شجاعیدانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم و تحقیقاتشهرام شاهرخیدانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم و تحقیقاتJournal Article20161213The flight and walking activities of the second, forth, sixth and eighth generations of <em>Trichogramm brassicae</em> reared on <em>Sitotroga cerealella</em> eggs were compared under laboratory condition. The parasitoid wasps were obtained by collecting egg masses of <em>Naranga aenescens</em> from rice fields and <em>Sitotroga cerealella</em> egg traps. The experiments of flight and walking activities was carried out using black P.V.C. tubes and the percentage of inactive, flying and walking wasps to light were calculated. Results showed a reduced flight and walking activities and increased percentage of inactive wasps with the increasing number of generations. In second generation, 41.9±2.88, and 36.7±2.65 of wasps population had flight, and walking ability, respectively, and 21.4±2.45 of them was not able to fly and walking. The highest percentage of inactive wasps were observed at eighth generation, whereas wasps showed significantly better flight and walking activities at second generation. Based on the results, flight and walking abilitiies of<em> T. brassicae</em> were gradually decreased at continuous laboratory rearing.ارزیابی قدرت پرواز از معیارهای کنترل کیفی زنبورهای پارازیتوئید میباشد. در این تحقیق تأثیر نسل روی قدرت پرواز زنبور<em>Trichogramma brassicae </em>بررسی شد. برای این منظور زنبورهای پارازیتویید با نصب تلههای تخم حاوی بید غلات، <em>Sitotroga cerealella</em> در مزارع برنج و جمعآوری تخمهای کرم سبز برگخوار برنج <em>Naranga aenescens</em> جمعآوری و هشت نسل متوالی در شرایط آزمایشگاهی روی تخمهای بید غلاتپرورش داده شدند. آزمایش تعیین قدرت پرواز در نسلهای دوم، چهارم، ششم و هشتم با استفاده لولههای پولیکای مشکی استوانهای شکل انجام گرفت. پس از تلف شدن زنبورها در آون، درصد زنبورهای ماده بیتحرک، راهرونده و پرواز کننده به سمت نور در نسلهای مختلف محاسبه گردید. نتایج مقایسه آماری نشان داد که با افزایش تعداد نسل، قدرت پرواز و تحرک زنبورهای تریکوگراما کاهش یافت و درصد زنبورهای فاقد قدرت پرواز افزایش یافت. در نسل دوم 88/2±9/41 درصد از زنبورها دارای قدرت پرواز، 65/2±7/36 درصد دارای توانایی راه رفتن و 45/2±4/21 درصد فاقد قدرت پرواز بودند. بیشترین درصد زنبورهای فاقد قدرت پرواز و تحرک (07/2±4/74 %) در نسل هشتم مشاهده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که قدرت پرواز و تحرک زنبور <em>T. brassicae</em> در شرایط پرورش مداوم آزمایشگاهی به تدریج کاهش مییابد.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Effect of imidacloprid on the germination of conidia and mycelial growth of Beauveria bassiana and Lecanicillium muscarium under laboratory conditionsتأثیر حشرهکش ایمیداکلوپراید روی درصد جوانهزنی کنیدیوم و رشد میسلیوم قارچهای Beauveria bassianaو Lecanicillium muscariumدر شرایط آزمایشگاه113120107290FAناصر ملکانگروه گیاهپزشکی دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهانبیژن حاتمیگروه گیاهپزشکی دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، اصفهانرحیم عبادیگروه گیاهپزشکی دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهانعلیرضا اخوانگروه گیاهپزشکی دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهانJournal Article20161213In this research, compatibility of <em>Beauveria bassiana</em> and <em>Lecanicillium</em> <em>muscarium</em> with different concentrations of imidacloprid was investigated. Imidacloprid was employed in three different concentrations, mean concentration (MC), half MC and twice the MC and conidial germination and vegetative growth of both fungi were monitored. The study was conducted in Completely Randomized Design with 6 replications. The results showed that imidacloprid is not compatible with <em>L. muscarium</em> and it caused complete inhibition in fungal vegetative growth in 2MC while the average daily growth rate of <em>B. bassiana</em> was not significantly different from the control using this consentration. Likewise, germination of conidia at 2MC treatment was not affected with imidacloprid while in <em>L. muscarium</em>, rate of germinated conidia were reduced significantly compared with the control. Regarding lack of negative influence of imidacloprid on <em>B. bassiana</em>, combination of these two factors can be recommended in integrated pest management programsحشرهکشها ممکن است تحت تأثیر ترکیبات شیمیایی، عوامل محیطی و آفتکشهای زیستی روی قارچهای بیمارگر دارای تأثیرات مختلفی باشند. عدم توجه به این نکته میتواند مانعی برای توسعه قارچها در مزرعه و شیوع بیماری محسوب شود. در این بررسی سازگاری <em>Beauveria bassiana</em> و <em>Lecanicillium</em> <em>muscarium</em>با غلظتهای مختلف ایمیداکلوپراید بررسی شد. آزمایش اثر ایمیداکلوپراید در سه غلظت میانگین، نصف غلظت میانگین و دو برابر غلظت میانگین روی جوانه زنی کنیدیوم و رشد رویشی دو قارچ فوق در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با شش تکرار انجام شد. نتایج نشان داد ایمیداکلوپراید با <em>L. muscarium</em> سازگار نیست و در غلظت دو برابر میانگین سبب بازداری کامل از رشد آن شد. اما افزایش رشد روزانه میسلیوم در <em>B</em>. <em>bassiana</em> در شاهد تفاوت معنیداری با دو برابر غلظت میانگین نداشت، همچنین در غلظت دو برابر میانگین جوانهزنی کنیدیوم <em>B</em>. <em>bassiana</em> برعکس <em>L. muscarium</em> تحت تأثیر ایمیداکلوپراید قرار نگرفت.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823First records of four mite species (Acari: Tetranychidae) in Iranاولین گزارش چهار گونه کنه از خانواده تترانیکیده (Acari: Tetranychidae) در ایران121126107291FAسارا شیخ الاسلام زادهگروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدحسین صادقیگروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20161213During a faunistic survey on injurious mites associated with broad leaf trees and ornamental shrubs which was conducted in landscapes of Mashahd in 2008 and 2009, specimens of four species,<em> Eutetranychus</em> <em>africanus</em> (Tuker, 1926), <em>Oligonychus</em> <em>mangiferus</em> (Rahman and Sapra, 1940), <em>Oligonychus</em> <em>yothersi</em> (Mc Gregor 1914) and <em>Schizotetranychus</em> <em>hindustanicus</em> (Hirst, 1924) were identified that are new for Iranian fauna. After preliminary identification, specimens were sent to Dr. Owen Seeman (Queensland museum, Australia).در مطالعه فون کنههای زیانآور درختان پهن برگ و درختچههای زینتی که در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ در فضای سبز مشهد انجام گرفت، نمونههایی از چهار گونه کنه از خانواده تترانیکیده، متعلق به 3 جنس به نامهای: <em>Oligonychus</em> <em>mangiferus</em> (Rahman and Sapra, 1940)، <em>Oligonychus</em> <em>yothersi</em> (Mc Gregor 1914)، <em>Schizotetranychus hindustanicus </em>(Hirst, 1924)و <em>Eutetranychus</em> <em>africanus</em> (Tuker, 1926) شناسایی گردید که برای فون ایران جدید میباشند.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Report of Praon gallicum (Hym.: Braconidae, Aphidiinae) from Iran (Short report)گزارش زنبور پارازیتوئید Praon gallicum (Hym.: Braconidae, Aphidiinae) از ایران (گزارش کوتاه علمی)127128107297FAشهلا باقری متینمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه، ایرانشهرام شاهرخی خانقاهبخش تحقیقات کنترل بیولوژیک، مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، صندوق پستی 1454، تهران 19395، ایرانپتر استاریمؤسسه حشرهشناسی آکادمی علوم جمهوری چکJournal Article20161213A survey was conducted to identify parasitoids of wheat aphids in Kermanshah province during 2007-2008. Mummies were collected and reared in the laboratory at 25 ± 1˚C, 60-70% RH, and a photoperiod of 16:8 (L: D) hours. In this research, seven species of aphid parasitoids belonging to the family Braconidae, subfamily Aphidiinae were collected from wheat fields of Kermanshah province in spring of 2005-2006, of which <em>Praon</em> <em>gallicum</em> is the first record for the fauna of Iran. This species was collected from bird cherry-oat aphid, <em>Rhopalosiphum padi</em> in wheat fields of Dorud Faraman, Allahyarkhani, Sare Pol and Beshiveh Sare Pol regions of the province at 10- April, 2006, 13- May, 2005, 5- April, 2006, and 5- April, 2006, respectively and were identified by Petr Stary from academy of science of Czech republic. Key to the identification of <em>Praon</em> Holiday species was provided by Stary (1981), (Acta Entomologica Bohemoslovaca 78: 382- 396). <em>P. gallicum</em> was collected on greenbug, <em>Schizaphis graminum</em> in France for the first time and described by Stary (1971), <em>(Annals</em>of<em>Society</em>of<em>Entomology</em>in<em>France</em> 7 (3): 625-627). Pike <em>et al.</em> (1997), (Environmental Entomology 26 (6): 1299-1311) reported this parasitoid on small grain aphids in United States of America and mentioned that it was introduced from Europe.طی بررسیهایی که به منظور جمع آوری و شناسایی پارازیتوییدهای شته ها در سال 1385 در مزارع گندم استان کرمانشاه انجام شد، با آمار برداریهای منظم هفتگی شتههای مومیایی جمعآوری و پس از تشخیص شته میزبان، در لولههای آزمایش در شرایط 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 60-50 درصد و دوره نوری 14 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی نگهداری شدند. زنبورهای پارازیتوئید خارج شده در الکل 75 درصد نگهداری و پس از تشخیص برای تأیید به دکتر Petr Stary در مؤسسه حشرهشناسی آکادمی علوم جمهوری چک ارسال شدند. در این تحقیق هفت گونه از زنبورهای پارازیتوئید خانواده Braconidae از زیرخانواده Aphidiinae در بهار سالهای 85-1384 از روی شتههای غلات استان کرمانشاه جمعآوری شدند که در این میان گونه <em>Praon gallicum</em> برای اولین بار از ایران گزارش میشود. این زنبور توسط نگارنده اول در تاریخهای 21/1/85، 23/3/84، 16/1/85 و 16/1/85 بهترتیب از مزارع گندم مناطق درود فرامان، اللهیارخانی، سرپل و بشیوه سرپل استان کرمانشاه از روی شته <em>Rhopalosiphum padi</em> (L.) جمعآوری و در بخش تحقیقات مبارزه بیولوژیک موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور نگهداری میشود. Stary (1981) (Acta Entomologica Bohemoslovaca, 78: 382-396) کلید شناسایی گونههای مختلف جنس <em>Praon</em> را ارایه کرده است. <em>P. gallicum</em> اولین بار در فرانسه از روی شته <em>Schizaphis graminum</em> جمعآوری و توسط Stary (1971) <em>(Annals</em>of<em>Society</em>of<em>Entomology</em>in<em>France</em>, 7(3): 625-627) توصیف شده است. همچنین <em>et al</em>. (1997) Pike (Environmental Entomology, 26(6): 1299-1311) این گونه را از مزارع غلات آمریکا گزارش و به وارد شدن آن از اروپا اشاره کردهاند.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823The parasitoids of the pistachio fruit hull borer moth, Arimania komaroffi (Short report)پارازیتوییدهای شبپره پوستخوار میوه پسته (گزارش کوتاه علمی)129130107298FAمحمدرضا مهرنژادمؤسسه تحقیقات پسته کشور، صندوق پستی 435/77175، رفسنجان، ایرانJournal Article20161213The pistachio fruit hull borer moth, <em>Arimania komaroffi</em> Ragonot (Lepidoptera: Pyrallidae) was first collected from the cultivated pistachio trees, <em>Pistacia vera</em> Linnaeus, of Rafsanjan, southern part of Iran by Samet (Samet, 1985, <em>Entomologist’s gazette</em>, 36: 113-115). It is known as “Krash” by the pistachio growers in Kerman province, Iran. The population density was remained low until late 1990 decade, however it increased up gradually thereafter. In addition to density, its distribution was also expanded through the recent years. Now, this insect occurs almost in 70% of Rafsanjan’s pistachio plantation areas the main pistachio production region of country, as well as it is causing damage in Sirjan and Zarand pistachio plantations as a patchy localized pest. It is present in the wild pistachio growing areas of Sirjan too. Our field survey showed that at least three parasitoid wasps species attack <em>A. komaroffi</em>, and they are active in pistachio orchards through July to September. The braconid wasp, <em>Iconella myeloenta</em> (Wilkinson) (Braconidae: Hymenoptera), was found as the most common solitary and primary parasitoid of <em>A. komaroffi</em> in Rafsanjan. It develops on <em>A. komaroffi</em> as a larval endoparasitoid. The parasitoid, <em>Habrobracon telengai</em> Muljarskaya (Hymenoptera: Braconidae), was found as a gregarious endoparasitoid for larvae of <em>A. komaroffi</em>. The parasitoid <em>Elasmus</em> sp. (Hym.: Eulophidae) was found as the second dominant parasitoid species for <em>A. komaroffi</em>. This is a gregarious larval ectoparasitoid of <em>A. komaroffi</em>, which attacks the fully developed moth larvae before pupation. In addition, it acts as facultative hyperparasitoid and attacks the braconid wasp <em>I.</em><em> myeloenta</em>, the primary parasitoid of <em>A. komaroffi</em>, through its cocoon.شب پره پوستخوار میوه پسته <em>Arimania komaroffi</em> Ragonot (Lep.: Pyrallidae) در استان کرمان به نام محلی "کراش" معروف است. بر اساس منابع موجود این آفت در سال 1351 از روی خوشه های پسته در حومه رفسنجان توسط صامت جمعآوری شد (Samet, 1985, <em>Entomologist’s gazette</em>, 36: 113-115). این حشره تا اوایل دهه 1380 اهمیت اقتصادی نداشت زیرا جمعیت آن در باغهای پسته در حد پایین بود. خسارت آفت کراش پسته به تدریج در باغهای پسته رفسنجان افزایش یافت و در حال حاضر در باغهای پسته زرند و سیرجان نیز به طور محدود فعالیت دارد. این حشره قبلاً از مناطق پستهکاری یزد، اصفهان و فارس نیز گزارش شده است، در عین حال در شرایط فعلی آفت عمدهای در آن مناطق نیست. مطالعات انجام شده در سالهای اخیر نشان داد که این آفت حداقل 3 نسل در سال تولید میکند. لاروهای شبپره پوستخوار میوه پسته از پوست میوه پسته تغذیه میکنند اما در ابتدای بهار خسارت آنها شبیه آفت میوهخوار پسته <em>Recurvaria pistaciicolla</em> Danil. (Lep.: Gelechidae) میباشد. لاروهای حشره قادرند از برگ درختان پسته و همچنین درختان بنه و کسور نیز به خوبی تغذیه کنند. بررسیهای صحرایی نشان میدهد حداقل 3 گونه زنبور پارازیتویید به لاروهای کراش حمله میکنند. جمعیت این پارازیتوییدها در سالهای اخیر رو به افزایش است و بیشترین فعالیت آنها از ماه تیر تا اوایل مهر ملاحظه میشود.موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Study on diclofop-methyl resistance in wild oat (Avena ludoviciana): A comparison between the whole plant and the seed bioassays (Article in English)مطالعه مقاومت به علفکش دیکلوفوپ- متیل در یولاف وحشی (Avena ludoviciana): مقایسه زیست سنجی گیاه کامل و بذر (مقالهی انگلیسی)114107351FAفاطمه بنی کاشانیدانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایراناسکندر زندبخش تحقیقات علفهای هرز، موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، صندوق پستی 1454، تهران 19395، ایرانحسن محمد علیزادهدانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانعلیرضا عطریبخش تحقیقات علفهای هرز، موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، صندوق پستی 1454، تهران 19395، ایرانJournal Article20161214In order to investigate the resistance of wild oat populations to diclofop-methyl a greenhouse and laboratory experiments were carried out during 2006. The collected wild oatbiotypes have already shown several cases of resistance to diclofop-methyl in different locations in Iran. Greenhouse experiments included screening tests and dose response experiments where as, seed bioassay experiment included ID50 determination and dose response experiments. The treatments consisted of wild oat populations included FR<sub>1</sub>, FR<sub>2</sub>, FR<sub>3</sub>, FR<sub>4</sub>, collected from Fars province, MR<sub>1</sub>, MR<sub>2</sub>, MR<sub>3</sub>, collected from Markazi province, KR<sub>1</sub>, KR<sub>2</sub>, KR<sub>3</sub>, collected from Khuzestan province and S, collected from a location which had never been treated previously with any graminicide. Results indicated that KR<sub>1</sub>, KR<sub>2</sub> and KR<sub>3</sub> populations showed resistance to diclofop-methyl according to whole plant and seed bioassay trials. Resistance ratios tested populations were different and ratios that obtained at seed bioassay were lower than those obtained at whole plant assay. It is also concluded that the seed bioassay could be used as a simple, comparatively rapid, inexpensive and accurate method for identifying wild oat populations resistant to Acetyl CoA carboxylase inhibitors.به منظور ارزیابی مقاومت یولاف وحشی (<em>Avena ludoviciana </em>Durieu.) به علفکش دیکلوفوپ- متیل، آزمایشهای بررسی گیاه کامل و زیست سنجی بذر در پتری صورت گرفت. تودههای جمع آوری شده از مناطق مختلف ایران شواهدی از بروز مقاومت به این علفکش را نشان میدادند.آزمایشهای مبنی بر گیاه کامل، شامل آزمایشهای غربال کردن و تعیین درجه مقاومت و آزمایشهای زیست سنجی بذر در پتری شامل تعیین دزی از علفکش که باعث 50% بازدارندگی طول ساقهچه توده حساس (ID<sub>50</sub>)، تعیین میزان حساسیت تودهها به علفکشها و تعیین درجه مقاومت بود. تودههای یولاف وحشی شامل FR1, FR2, FR3, FR4 (جمع آوری شده از استان فارس)، MR1, MR2, MR3(جمع آوری شده از استان مرکزی)،<br /> KR1, KR2, KR3 (جمع آوری شده از استان خوزستان) و S (جمع آوری شده از منطقهای که سابقه مصرف با گراس کشها در آنجا وجود نداشته است) بودند. نتایج حاصل از هر دو سری آزمایشهای بررسی گیاه کامل و زیست سنجی بذر در پتری نشان داد که سه توده KR<sub>1</sub> و KR<sub>2</sub> و KR<sub>3</sub> از استان خوزستان به علفکش دیکلوفوپ-متیل مقاوم میباشند. درجه مقاومت تودههای مقاوم با هم تفاوت داشتند و درجههای مقاومت بدست آمده از آزمایشهای بررسی گیاه کامل بزرگتر از درجههای مقاومت بدست آمده از آزمایشهای زیست سنجی بذر در پتری بودند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که روش زیست سنجی بذر در پتری می تواند به عنوان یک روش ساده، سریع، ارزان و دقیق برای تشخیص تودههای مقاوم یولاف وحشی به علفکشهای بازدارنده استیل کوآنزیم-آ کربوکسیلاز بکار برده شودموسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشورآفات و بیماریهای گیاهی1026-500778شماره 120100823Induction of systemic resistance in tomato plants to Fusarium oxysporum f. sp. lycopersici causal agent of Fusarium wilt of tomato by non-pathogenic F. oxysporum under greenhouse conditions (Article in English)القای مقاومت سیستمیک در گیاه گوجهفرنگی با استفاده از جدایه غیر بیماریزای فوزاریوم علیه بیماری پژمردگی فوزاریومی گوجه فرنگی ناشی از قارچ Fusarium oxysporum f. sp. lycopersici در شرایط گلخانه (مقالهی انگلیسی)1532107352FAجهانشیر امینیسنندج، دانشگاه کردستان، دانشکده کشاورزی، گروه گیاهپزشکی، صندوق پستی 416، کردستان، ایرانجلیلوف فیفزی سیدوویچگروه بیماریشناسی آکادمی تیمیریازوف مسکو، روسیهJournal Article20161214The aim of the present research was to assess the relative importance of systemic induced resistance in the suppression of Fusarium wilt of tomato by non-pathogenic <em>Fusarium oxysporum</em> (Avr5). Effects of one isolate of nonpathogenic <em>F. oxysporum</em> (Avr5) were tested <em>in vitro</em> and <em>in vivo</em> for their efficacy in controlling Fusarium wilt of tomato. Two methods were applied including root-dip-inoculation and soil’s infestation method with the <em>F. oxysporum</em> f. sp.<em> lycopersici</em> (FOL). Isolate of nonpathogenic <em>F. oxysporum</em> <em>in vitro</em> did not inhibit radial growth of FOL and had no significant effect on reduction growth of pathogen. At the same time <em>in vivo</em> nonpathogenic <em>F. oxysporum</em> (Avr5) with concentration of 0.1 ml conidial suspensions of 10<sup>6</sup> conidial/ml per gram soil (100 ml conidia per pot) significantly reduced incidence and severity of Fusarium wilt (62% reduction) compared to the control pathogen. <em>F. oxysporum</em> (Avr5) only colonized the epidermis of tomato's root but was not found in vessels of stems, while the FOL colonized inside of root cells and stems of inoculated plants. Plants inoculated with FOL showed disease symptoms after 3 weeks, whereas plants inoculated with <em>F. oxysporum</em> (Avr5) or a mixture of both fungi remained symptomless for 60 days. In order to induce systemic resistance in tomato plant, three bioassays including split-root, benomyl and cutting systems were used. Results of three bioassays indicated that <em>F. oxysporum</em> (Avr5) is able to induce resistance in tomato plants against FOL. Non-pathogenic <em>F. oxysporum</em> (Avr5) remained spatially separated from the pathogen in plants in the split root bioassay, but in the cutting and benomyl systems <em>F. oxysporum </em>(Avr5) and FOL were separated in time, suggesting that these effects were systemic in nature. It has been concluded that application of nonpathogenic <em>F. oxysporum </em>(Avr5) can be considered as a potential biocontrol agent in next studies.بیماری پژمردگی فوزاریومیگوجهفرنگی به وسیله قارچ <em>Fusarium oxysporum </em><br /> f.sp.<em> lycopersici</em> ایجاد شده و یکی از بیماریهای مهم آوندی گوجهفرنگی است که خسارت قابل توجهی به محصول گوجهفرنگی در مزرعه و گلخانه وارد مینماید. در این تحقیق امکان کنترل این بیماری توسط جدایه غیر بیماریزای <em>F. oxysporum</em> در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. جدایه فوزاریوم غیر بیماریزا در شرایط آزمایشگاه با استفاده از روش کشت متقابل، هیچگونه تأثیری بر کاهش رشد شعاعی قارچ بیمارگر روی محیط کشت PDA نداشت. تأثیر جدایه مذکور در شرایط گلخانه با استفاده از دو روش مایهزنی ریشه<br /> (root dip) و آلودگی خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. در روش اول، ریشه نشاءهای سه هفتهای گیاه گوجهفرنگی رقمBeliy naliv-241 حساس به نژاد یک به مدت نیم ساعت در سوسپانسیون 10<sup>6 </sup>اسپور در میلیلیتر جدایه فوزاریوم غیر بیماریزا قرار داده شد و سپس در داخل گلدان نشاء گردیدند. بعد از یک هفته دوباره گیاهچهها از خاک خارج و ریشه آنها با سوسپانسیون اسپور قارچ بیمارگر در غلظت و زمان مذکور مایهزنی و در خاک گلدانها کشت و در شرایط گلخانه نگهداری شدند. در روش دوم بذور گوجهفرنگی رقم ذکر شده در خاکی که اسپور فوزاریوم غیر بیماریزا به ازای هر گرم خاک گلدان یک دهم میلی لیتر از سوسپانسیون اسپور 10<sup>6</sup> به آن اضافه شده بود کشت (به ازای هر گلدان یک لیتری 100 میلیلیتر) و بعد از سه هفته به داخل خاک گلدانهای آلوده به قارچ بیمارگر (یک دهم میلیلیتر از سوسپانسیون اسپور 10<sup>6</sup> در هر گرم خاک) منتقل شدند. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با شش تکرار انجام شد. از دو سری تیمار شاهد به ترتیب با آب مقطر سترون و بیمارگر استفاده شد. در هر دو روش علایم بیماری بعد از سه هفته در تیمار شاهد مشاهده گردید و جدایه فوزاریوم غیر بیماریزا شدت بیماری را به میزان 62 درصد در مقایسه با شاهد کاهش داد. به منظور بررسی القای مقاومت در گیاه گوجهفرنگی به وسیله جدایه فوزاریوم غیر بیماریزا، سه آزمایش دو قسمت نمودن ریشه، استفاده از بنومیل و قطع ریشه استفاده شد، بطوریکه در روش اول بیمارگر و جدایه غیر بیماریزا از لحاظ مکانی و در دو روش دیگر از لحاظ زمانی با هم فاصله داشتند. در هر سه روش گیاهچههای سه هفتهای در داخل محلول غذایی پرورش و جدایه غیر بیماریزا و بیمارگر با فاصله زمانی به آن اضافه گردید. نتایج آزمایشات بعد از هشت هفته نشان داد که جدایه مذکور بطور متوسط شدت بیماری را به میزان 75 درصد در مقایسه با شاهد کاهش داد. بطور کلی نتایج حاصل از سه آزمایش مشخص نمود که جدایه فوزاریوم غیر بیماریزا باعث القای مقاومت در گیاه گوجهفرنگی علیه بیماری پژمردگی فوزاریومیگوجهفرنگی میشود و میتواند به عنوان یک عامل بیوکنترل بالقوه در مدیریت این بیماری در بررسیهای آتی لحاظ گردد